به سوی سعادت46

ساخت وبلاگ

به سوی سعادت

(تعمقی بر افکار اخلاقی، عرفانی، تربیتی بزرگان دین)

از قرنها پیش با استناد به چاپ های سنگی متعدد

تهیه، تدوین، تنظیم:

دکتر جهاندار مهر افشا

قسمت چهل و ششم

در بیان وقار و اطمینان نفس است

ضد صفت عجله وقار است و آن عبارت است از اطمینان نفس و سکون آن در گفتار و کردار و حرکات و سکنات پیش از آنکه شروع در یکی از آنها کند و بعد از آن تا هر جزئی از آن کار به موافق فکر و تدبیر بجا آورد و تأمل نمودن پیش از شروع را توقف گویند و تأمل بعد از آنرا تأنی و انائت نامند پس وقار شامل این هر دو است و آن نتیجه قوت نفس است واز شرایف صفات و فضایل ملکاتست بلکه از اخلاق حسنه کم صفتی است که به شرافت این صفت رسد و باین جهت انبیاء و اصفیا و برگزیدگان خدا را باین صفت مدح می کنند و در مدح سرور پیغمبران صاحب الوقار وصاحب السکینه گفته اند و در اخبار وارد است که مومن البته متصف بصفت وقار می باشد و در نظر مردم هیچ صفتی آدمی را مانند این صفت شریف  و عزیز می کند پس سزاوار مومن آنست که پیوسته شرافت و نیکی این صفت در نظر داشته باشد خود را در اعمال وا فعال و اقوال بر آن بدارد تا عادت و ملکه او گردد.

سوء ظن و بد دلی است بخدا و خلق و این صفت رذیله نتیجه ی جبن و ضعف نفس است زیرا که هر جبان ضعیف النفسی هر فکر فاسدی که بخاطرش می گذرد و بقوه و ائمه او در می آید اعتقاد می کند و پی آن می رود و این صفت خبیثه از مهلکات عظیمه است خداوند عالم می فرماید یا ایهاالذین امنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اشم یعنی ای گروه مومنین اجتناب کنید از بسیاری از گمان بدرستی که بعضی از گمانها گناه است و دیگر می فرماید فظنتم ظن السوء و کنتم قوماً بوراً یعنی گمان بد بروید و شما قومی بودید به هلاکت رسیده و حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید که باید امر برادر مومن خود را بهترین محامل حمل کنی وباید بسانحه که از برادر تو سر زند گمان بد بری مادامیکه محمل خوبی از برای آن بیابی و مرویست که خدایتعالی حرام کرده است از هر مسلمی خون او را و ظن بد باو بردن و همین مدتیست از برای ظن بد کافیست که آن را قرین کشتن مسلم و دست اندازی به حریم و عرض او نمودن کرده اند و شکی نیست که هر که بلکه مضایقه از غیبت و اظهار آنچه گمان باو برده نمی کند و همه این امور منشأ هلاکت او می شود و شبهه نیست در اینکه هر که ظن بد به مسلمانان می برد و خبیث النفس و بد باطن است و هر کسیرا مثل خود می داند و خباثت باطن او بظاهرش سرایت کرده و دل هر مومن پاک طینتی نسبت به همه خلایق پاک و صافست و ظن بد با حدی نمی برد آری آری از کوزه همان برون تراود که در اوست.

مرا پیر دانای مرشد شهاب

دو اندرز فرمود بر روی آب

یکی آنکه بر خویش بین مباش

دگر آنکه بر خلق بد بین مباش

و سر اینکه ظن بد به مردم بردن علامت خباثت نفس است و شارع از آن نهی فرموده است آنست که نمی باشد مگر از القای شیطان خبیث زیرا که بجز علام الغیوب احدی از باطن دیگری آگاه نیست و هیپ دلیر بدل و دیگر راه نه پس چگونه می تواند شد که کسی چیزی را ندانسته و به چشم خود مشاهده نکرده واز گوش خود نشنیده در حق غیر اعتقاد کند پس ظن بدی که آدمی می کند امری است که از راهی که نمی داند بدل افتاده و نیست از راهی مگر از راه شیطان پس شیطان آن گمانرا بدل او انداخته بآنچه گمان برد و خبر داده و آدمی چگونه خبری که شیطان داده باشد قبول می کند و حال آنکه شیطان از هر فاسقی تراست و خدا می فرماید ان جائکم فاسق نبنا فتبینوا اگر فاسقی شما را خبر آورد ثبت کنید و آنرا قبول نکنید پس از برای اهل ایمان جایز نیست که تصدیق آنلعین را کنند اگرچه بعضی قراین خارجیه بآن ضم شود تا بسر حد یقین رسد پس هر گاه عالمیرا در خانه امیر ظالمی به بینی شیطان بگمان تو می اندازد که او به جهته طمع بآنجا رفته تو باید آنرا بدل خود راه ندهی زیرا که شاید باعث رفتنش اعانت مظلومی باشد و اگر از دهن مسلمانی بوی شراب یابی باید جزم باینکه او شراب حرام نوشیده است نکنی زیرا که می شود مزمزه باشد و ریخته باشد یا بر آشامیدن آن مجبور بوده باشد یا تجویز طبیب حاذقی به جهته مداوائی آشامیده بالجمله باید حکم تو بر افعال مسلمین چون حکم شهادت بر اموال ایشان باشد و همچنانکه در مال حکم نمی کنی مگر بآنچه دیده یا اقرار شنیده یا دو شاهد عادل در نزد تو شهادت داده اند همچنین در افعال ایشان باید چنین باشی و اگر عادل بدی از مسلمی نقل کند باید توقف کنی نه تکذیب آلغادل را کنی تا ظن دروغ گفتن و تهمت زدن یا عدوات یا حسد باو برده باشی با وجود اینکه احتمال می رود که آلغادل سهو یافته باشد یا امر براو مشتبه شده باشد بدانکه مراد از ظن بد بردن شرعاً مذموم است و نهی از آن شده است که آنست آنرا در دل خود راه دهی و نفس را بجانب خود مایل کنی و طرف بدی را حج سازی یا آنرا اظهار نمائی اما مجرد گذشتن چیزی بخاطر یا تشکیک کردن بدون آنکه آنرا ترجیح دهی ظن بد نیست و امتیاز میان ظن بد و مجرد خطور امری بدل باین می شود که اگر آنچه تصور کرده باعث تغییری در دل تو نسبت بآنشخص شد مثل اینکه کراهتی یا نفرتی باینجهت باو حاصل شد یا میل تو از او کم شد یا رفتار تو نسبت بسابق تفاوتی کرد ظن بدبا و برده و دفع آن لازم است و اگر مطلقاً تفاوتی نکرده است محض گذشتن بدل است بر آن مواخذه نیست مخفی نماند که چون ظن بد موجب هلاکت ابد است باین جهه شارع مقدس نهی بلیغ فرموده از اینکه کسی معترض امری شود که باعث تهمت باشد و موجب ظن بد دیگران باو شود و ایشان هلاک شوند همچنانکه حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند اتقوا من مواضع التهم یعنی بپرهیزید از مواضع تهمت و حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که هر که خود را در محل تهمت در آورد ملامت نکند کسیرا که باو بد گمان شود مرویست از حضرت امام زین العابدین علیه السلام که صفیه دختر حی ابن اخطب حرم محترم حضرت رسول صلی الله علیه و آله حکایت کرد که وقتی حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله در مسجد معتکف بودند من بدیدن او رفتم بعد از شام از آنجناب مرخض شده روانه منزل شدم آنعالیجناب قدری راه همراه من آمد و تکلم می کرد شخصی از انصار بر خورد و گذشت حضرت از او را آواز داده فرمود اینزن من صفیه است آنشخص عرض کرد چه جای این سخن بود حاشا که من به شما ظن بد برم حضرت فرمود که شیطان در رگ و خون بنی آدم جا دارد ترسیدم بر شما داخل شود وباعث هلاک شما شود و در این فضل پیغمبر صلی الله علیه و آله و ارشاد عظیم از برای امت است یکی باید اینکه نهایت احتراز از ظن بد کرد دوم اینکه هر کسی اگرچه مثل پیغمبر خدا باشدباید خود را از محل تهمت نگاهدارد پس کسیکه عالم پرهیزگار و در میان مردم معروف بصلاح و دیانت باشد مغرور نشود که کسی به من ظن بد نمی برد و باینجهت خود را از محل تهمت نگاهدارند و محافظت نکنند زیرا که هر فردی از انسان اگرچه اورع و اعلم از جمیع مردم باشد همه کس او را به یک نظر نمی بیند بلکه اگر جمعی کثیر او را ظاهراً و باطناً خوب دانند و همه افعال او را حمل بر صحت نمایند جمعی دیگر هستند که طالب عیب او باشند و اعتقاد تمام باو نداشته باشند و ایشان البته در محل تهمت زدن باو می باشند عربیه- و عین الرضا عن کل عیب کلیله و لکن عین السخط تبدی المساویا یعنی چشم دوستی از هر عیبی کند است اما چشم عداوت و دشمنی بدیها را ظاهر می کند و هر دشمن حسودی نگاه نمی کند مگر به چشم دشمنی پس آنچه خوبی که از آدمی دید می پوشاند و در تجسس بدیها بر می آید و هر بدی البته به دیگران گمان بد می برد و ایشان را چون خود می داند و هر معیوب رسوائی دیگران را مانند چون خود رسوا و عیبناک می خواند عیوب ایشانرا در میان مردم ظاهر می کند تا مردم از فکر او بیرون روند و زبان ایشان از او کوتاه گردد و البلیه اذا عمت طابت یعنی هر ملایکه عموم بهمرسانید گوارا می شود پس بر هر مومنی لازم است که خود را از مواضع تهمت دور دارد تا بندگان خدا گمان بد باو نبرند و به معصیت نیفتند و این شخص هم در معصیت ایشان شریک باشد زیرا که هر سبب معصیت دیگری شود او هم در گناه با او شریک خواهد بود و از این جهت خداوند عالم فرموده دشنام مدهید بکسانیکه غیر خدا را می خوانند که ایشان هم خدا را دشنام دهند حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود که چگونه می بینید حال کسی را که پدر و مادر خود را دشنام می دهد فرمود بلی کسیکه پدر و مادر غیر را دشنامدهد آن غیر هم پدر و مادر او را دشنام دهد و طریق معالجه بدگمانی بخدا و خلق آنست که بعد از ملاحظه فساد آنچنانکه گذشت و شرافت ضدش که گمان نیک باشد هر گاه گمان بدی از کسی بخاطر تو بگذرد و اعتنائی باو نکنی دل خود را بآن شخص بدنسازی و رفتار خود را با او تفاوت مذهبی و تفقد و اکرام و احترامی که نسبت باو بعمل  می آوری کم ننمائی بلکه بهتر آنست که در تعظیم و دوستی بیفزائی و در خلوت او را دعا کنی تا باین سبب شیطان بغیظ آید و از خوف زیادتی احترام و دعای باو دیگران گمان بد را بخاطر تو نیفکند و اگر خطائی و لغزشی از بعضی برخوردی باید او را در خلوت نصیحت کنی نه اینکه ابتدا به غیبت و بد گوئی او نمائی و باید از خطا کردن او محزون باشی همچنانکه از لغزش خود محزون می شوی و غرض تو از نصیحت کردن او خلاص کردن ازهلاکت باشد و هر گاه چنین رفتار نمائی از برای تو ثواب حزن بر خطای او و ثواب نصیحت کردن او و ثواب نجات او هر سه جمع خواهد شد.

ادامه دارد.....

 

عرفان و تندرستی...
ما را در سایت عرفان و تندرستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhealth-divinea بازدید : 57 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1396 ساعت: 16:33