فرازهایی از علم الارواح و معاد31

ساخت وبلاگ

فرازهایی از علم الارواح و معاد

تهیه، تدوین، تنظیم:

دکتر جهاندار مهر افشا

فصل اول

اصالت روح

قسمت  سی و چهارم

نظریات دانشمندان دیگر در خواب مغناطیسی

از بحث های گذشته چنین نتیجه حاصل شد که بیشتر از روانپژوهان، بنیانگذار پدیده خواب مغناطیسی را «آنتوان مسمر» خوانده اند ولی در کتاب «انسان روح است نه جسد» آورده که قبل از مسمر دانشمندان دیگری نظرات خود را به جامعه همزمان خود اعلام کردند و در اینجا بی مورد نیست که به چند نظریه از آنها توجه حاصل گردد:

در قرن یازدهم استادی بنام «فیسینی» اهل فلورانس نظریه خود را قبل از مسمر در خواب مغناطیسی ارائه داده و گفته است: انسانها می توانند در اثر تمرین و ممارست بوسیله مغناطیس چشم خود در دیگری اثر بگذارند و اراده او را در اختیار خود بگیرند.

در قرن شانزدهم میلادی دانشمند دیگری بنام «پومپوناج» از اهل ایتالیا سخن از قدرت روح بوسیله چشم و اجزای دیگر بدن در دیگران از دور و نزدیک به میان آورد، همچنین در همین قرن پزشک سویسی بنام «فون» نظریات مهمی در علم پزشکی داشت و بوجود نیروی مغناطیسی در بدن آدمی اعتراف کرد و گفت: فردی می تواند از طریق مغناطیسی سیال که جزئی از همان جاذبه عمومی است در دیگری اثر بگذارد.

و بعد از آن دانشمندان بزرگ دیگر به صحت تأثیر مغناطیسی بدن انسان در دیگری معترف شدند و درباره نیروی مغناطیسی در آن زمان کتابهائی تألیف کرده و منتشر نمودند.

اما هیچ شک نیست که «مسمر» به ادوار گذشته تفوق و برتری داشت و در نتیجه بحث های مغناطیسی را توسعه داده و به جلو برد و کتابی در این زمینه بنام «شناخت من از مغناطیس حیوان» منتشر ساخت و در سال 1775 مقاله مستدلی از محل کار خود در وین منتشر ساخت و گفت: قانون جاذبه عمومی که «نیوتن» کشف کرد با همان سیال عمومی که از دو قرن پیش در وجود جانداران شناخته شده است منطبق است و این سیال عمومی در جسم انسانها تأثیراتی شبیه تأثیر جاذبه مغناطیسی بوجود می آورد.

مسمر، منبع ظهور پدیده های خواب مغناطیسی را به نیروی مغناطیسی حیات در جانداران نسبت داد و گفت: جسم انسان هم بواسطه داشتن سیال مغناطیسی در اعصاب خود و دیگران اثر جاذبه ای دارد و بواسطه اثر گذاردن در آن مغناطیس بدن می توان بعضی از امراض عصبی و عضوی را معالجه نمود.

در هر حال مسمر به آخرین موفقیت خود دست یافت و درمانگاهی عظیم بنام «مداوای مغناطیسی» تأسیس کرد و بیماران را بوسیله «خواب مغناطیسی» معالجه می کرد و نظریات او زیر نظر کمیته ای تحت ریاست عالم معروف شیمی «لاوازیه» تحت بررسی وتأیید قرار گرفت.

چه تفاوتی در معنای هیپنوتیزم و مانیه تیزم است؟

در معنای هیپنوتیسم قبلاً مطالبی گذشت و در اینجا باید گفت که کارشناسان این فن در معنای مانیه تیسم چنین گفته اند: که آن قوه جاذبه بدن انسان است یعنی «مغناطیس انسانی» این نیرو در بدن انسان و بعضی حیوانات است که اصل و ذات آن ناپیدا می باشد و از خاصیت هائی که دارد پی وجود آن برده اند، یا بعبارت دیگر: موج یا سیالی است که از بدن انسان خارج می شود و از یکی به دیگری اثر می کند، در شرایط و حالات مخصوصی قادر به جذب و دفع می باشد و مرکز آن بیشتر در چشم است وکسانی که دارای این قوه باشند می توانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند و آنها را مطیع اراده خود سازند تا به خواب مغناطیسی ببرند.

در رابطه به این معنا در کتاب «روح» دنیای ماوراء قبر، آورده است: مانیه تیزم دانشی است که امروزه مورد استفاده آن بیشتر برای درمان بیماری های روانی است و در ضمن از آن در جهت روشن بینی و ارتباط با ارواح بهره گیری می کنند، تفاوت مانیه تیزم با هیپنوتیزم آنست که «عامل» یعنی شخصی که دیگری را به خواب مغناطیسی فرو می برد در مانیه تیزم از نیروهای وجود خودش مصرف می کند، اما در خواب های مصنوعی هیپنوتیزم خواب کننده بوسیله اشیاء یا بکار گرفتن انواع نورهای رنگارنگ یا معمولی شخص مورد نظر را می خواباند، بنابراین: کسی که با مانیه تیزم کار می کند بدون تردید دارای نیروهای مغناطیسی پرتوانی است که بر اثر آنها فی المثل با چند لحظه نگاه کردن در چشم طرف مقابل وی را به عالم بی خبری می فرستد و از هر لحاظ مسلط بر وجود و افعال و اندیشه های او می شود و در این حالت است که خواب کننده هر چه به او تلقین کند کسی که تحت تأثیر مانیه تیزم قرار گرفته، بی چون و چرا می پذیرد حتی اگر به او بگوید در میان شعله های آتش است، درست مثل آنکه این امر واقعیت دارد عکس العمل از خود نشان می دهد و در اینگونه خواب مغناطیسی چنانچه خواب کننده خیلی متبحر و نیرومند باشد قادر است شخصی را که به خواب رفته تا عمیقترین انواع خواب مغناطیسی فرو برد؛ در یک نوع از این خواب های سنگین حالتی پیش می آید که کلیه احساس فرد بخواب رفته از تن او می شود و چنانچه دیگری را او نیز تحت تأثیر خواب مغناطیسی قرار گرفته و بحالت روشن بینی رسیده وادار کند اوضاع و احوال اولی را برای دیگران شرح دهد، خواهد گفت که اشعه رنگین خاصی از بدن وی خارج می شود که او آن اشعه را مشاهده می کند، اکنون چنانچه مانیه تیزم کننده بخواب رفته اولی را به خواب سنگین تر و عمیقتری بفرستد، اشعه ای که از بدن او خارج می شود بتدریج پشت سر او به فاصله چند قدمی به شکل دو ستون از نور برنگهای زرد و آبی خودنمائی خواهد کرد و هر چه خواب او سنگین تر شود این دو ستون روشنتر و بزرگتر خواهند شد، در این موقع اگر سوزنی به بدن او فرو برند بهیچوجه احساس درد و ناراحتی خواهند کرد، اما چنانچه این سوزن را به آن دو ستون روشن نزدیک کنند صدای فریادش به آسمان می رسد.

در آخرین مرحله از خواب مغناطیسی که از همه انواع خوابها سنگینتر است این دو ستون نوری که گفته شد پشت سر شخص بخواب رفته قرار گرفته است به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر می شوند تا آنکه تشکیل یک آدم تمام خلقت نوری را می دهند، این انسان ساخته شده از نور از هر لحاظ عیناً مثل آدم است ولی با این تفاوت که او از هر دیوار محکم و از هر در بسته ای می گذرد و «مانیه تیزور» می تواند او را بهر راه دوری که اراده کند بفرستد.

پیروان بقاء روح می پرسند آیا این انسان نوری که از جمع شدن آن دو ستون زرد و آبی پدید آمده این موجودی که با اشاره یک سوزن فریاد بخواب رفته را تا آسمانها می کشد، همان روح یا درست ترگفته باشیم همان همزاد یا جسم اثیری یا پرسپری نیست؟ و آیا این آدم ساخته شده از نور که به فرمان «مانیه تیزور» به اقصی نقاط عالم می رود، سیر و سیاحت روح را خارج از بدن نشان نمی دهد؟

به این سوال یکی از دانشمندان معروف روح شناس بنام «گابریل دالان» پاسخ می گوید و چنین اظهار می دارد: که جسد سیال روحی از جهات ظاهر و تشریحی عین جسد مادی است همچنان که علماء علم روحی موفق به امتحان و آزمایش اعمال اعضاء داخلی روحی «همزادها» گردیده و حتی ضربان قلب و ریه آنها را تشخیص داده اند.

در پایان این بحث خاطر نشان می شود که ارواح هنگام ظاهر شدن ابتدا بصورت ابر رقیق وملایمی هستند و بعد به تدریج خود شکل می گیرند تا وقتی که درست بصورت یک انسان، خود را تمام عیار نشان دهند، لکن وقت رفتن بطور ناگهانی غیب می شوند.

ادامه دارد.....

Image result for ghost

گزارش های مستند از سراسر جهان

در رابطه با پیام و خواسته های ارواح

تهیه، تدوین و تنظیم:

دکتر جهاندار مهر افشا

دلنوشته دکتر جهاندار مهرافشا

با سلام خدمت تمامی خوانندگان وبلاگ مستقل عرفان و تندرستی همانطور که در دلنوشته ی گذشته قبل از شروع مبحث علم الارواح و معاد، ذکر کردم غرض از آوردن این گونه مطالب تذکری به همه ی انسانهای پلید در سراسر جهان و کشور خودمان و تذکری بر معاد بود که گیرم از این پل بگذرید و چند صباحی در دنیای فانی حقوق دیگران را پایمال با حیله های متعدد به بیت المال دست درازی جامعه را چند طبقه ای و در مرزها جنگ و خونریزی ، کشتار زنان و کودکان، آواره گی و مهاجرت و اسلام ستیزی راه بیندازید. پل صراط را چه خواهید کرد؟ آیا از آن ورطه نیز که خداوند مثقال و ذره ای را چه نیک و چه بد به حساب می آورد خواهید گذشت؟ زهره ی شیر می خواهد که با قدرت باری تعالی رو به رو شود. ای کسانی که به نام مولایمان علی (ع) و زیر پرچم اسلام چون شغالی تیز چنگ به گله می زنید و گوسفند لنگی را به یغما می برید و هر چقدر می درید سیری ندارید (نهج البلاغه) بترسید از عذاب الهی. و این همه همچنان زمان مولا علی (ع) دل مولا و ولایتمان را نیازارید. فکر ضعیفان، یتیمان، بی پناهان باشید که این دنیا گذرا و فکر جهان باقی باشید. من در وضعیت موعظه نیستم چون خود استادید اما چه حیف که در کلام  و نه در عمل. به قول حافظ علیه الرحمه:

هر که می نوشید از جام باده ی الست

نشود با شراب دنیا مست

من شما را دعوت به نوشیدن مطالب الهی، عرفانی، با استنادهای قرآنی می کنم. لااقل با این خطاها این همه بهانه به دست رسانه های دشمن ندهید تا نظامی که با خون این همه شهید پایه گذاری شده است مورد هجوم هر مغرض و بی اطلاعی از خدا و معرفت و اسلام قرار گیرد و اما بعد در لا به لای مطالب فرازهایی از علم الارواح و معاد احساس کمبودی کردم و آن آوردن مثالهای زنده از روانپژوهان و دانشمندان علم روح بود که پس از تحقیق و تفحص به مطالبی که بدون هیچ تعصبی خصوصاً از منابع غربی استخراج گردیده و ترجمه شده است برخوردم و آنها را خالصانه بینابین  مطالب قبل با تصاویری مربوط می آورم. باز هم متذکر می شوم اسلام به تناسخ و عود ارواح موافق نیست و هیچ تأییدیه ای در این مورد نیست. اما به علم روح که آن هم تنها نزد خداوند است بارها با آیات الهی و نظر علما معزز در مقالات معتقد است لذا اگر در مقالات مستند غربی تناقضی در رابطه با تناسخ و حضور روح دیده شد این تنها جنبه قیاسی دارد و نه اینکه کاملاً مورد تأیید باشد. امیدوارم چه مقالات گذشته و چه مستندات فعلی قدری بی خبران را به خود آورد که در این ایام عزیز دهه ی محرم به ارواح پاک سرور شهیدان حسین بن علی (ع) و یاران باوفا و پیروان بر حقش تجدید نظری کرده و از پیروان راستین ولایت باشند. و من الله توفیق

دکتر جهاندار مهرافشا

مقدمه

مسأله حیات بعد از مرگ همه ما را به خود جلب می کند. برای واسطه ها، کسانی که به تناسخ عقیده دارند، افراد با ایمان و محققین علم روح، تداوم حیات بعد از مرگ امری قطعی است. در سالهای اخیر مردم عادی بدون داشتن ارتباط مرموز و بر اثر تجربه، متقاعد شده اند که نظری به جهان دیگر سو افکنده اند.

قسمت اول

چه هنگام مرده ایم؟

مرگ بدینگونه تعریف شده: محو کامل تمام علایم حیات، اما از آنجا که قسمت های مختلف بدن به نسبت های گوناگون می میرند، فلاسفه و دانشمندان در تعیین نقطه شروع مرگ مردد هستند. مغز بعد از چهار دقیقه نرسیدن خون حاوی اکسیژن می میرد. کلیه ها تا سی دقیقه بعد از قطع جریان خون زنده اند. و سلول های چشم تا شش ساعت. ناخن انگشتان آخرین عضوی از بدن است که می میرد. آنها تا چند روز بعد از مرگ نیز رشد می کنند.

بعضی از محققین می گویند مرگ زمانی اتفاق می افتد که مغز می میرد. اطباء از واژه ی مرگ مغزی استفاده می کنند: یعنی لطمه ی غیر قابل جبران به مغز و ظهور علایم یکنواخت و مسطح الکترو انسفالوگرام برای بیش از سی دقیقه. از این مرحله تا کنون کسی بازنگشته است.

ادامه دارد.....

 

عرفان و تندرستی...
ما را در سایت عرفان و تندرستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhealth-divinea بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 0:58