فرازهایی از علم الارواح و معاد19

ساخت وبلاگ

فرازهایی از علم الارواح و معاد

تهیه، تدوین، تنظیم:

دکتر جهاندار مهر افشا

فصل اول

اصالت روح

قسمت  بیست و یکم

قالب مثالی از نظر پیشوایان اسلام

در کتاب «گوهر مراد» و بعضی دیگر از کتب معتبره آمده است: که در مجلس امام صادق علیه السلام مذکور شد که نمامه از رسول اکرم (ص) چنین روایت می کنند که آنحضرت پس از شرحی به تجرد روح فرمودند: که ارواح مومنین بر هیئتی هستند مثل هیئت بدنهای خود به حیثیتی که اگر کسی روحی از آن ارواح را مشاهده کند گوید: «هذا هو» یعنی شک نکند که آن روح با آن هیئت از هر مومنی که باشد بعینه همان مومن است بدون هیچگونه تفاوتی و فرمود که ارواح مومنین بعد از مفارقت از ابدان خود در تنعم و خوردن و آشامیدن و سایر لذات دیگر باشند.

در این معنا روایات بسیاری آمده است که ظاهر آنها اشاره به اثبات بدن مثالی است و حکمای اشراقیین و بعضی از حکمای متکلمین بر آنند که این همان تمثیل بقای ارواح باشد بعد ازمفارقت از ابدان خود.

علامه مجلسی پس از شرحی به تفصیل درباره عالم برزخ آورده است:

احادیثی که از طرف عامه و خاصه بیان شده آنست که بعد از مفارقت روح از بدن در دنیا روح تعلق می گیرد به بدن لطیفی مثل بدن دنیا در لطافت همانند ملائکه و جن است و با آن بدن حرکت می کند و پرواز می نماید.

در رابطه با این موضوع که ارواح پس از مرگ در قالب مثالی در جهان اثیری زندگانی مخصوصی دارند توجه خواننده را باز به روایات جالبی جلب می نمائیم و شرح این روایات را بعداً در پیامهائی که بوسیله ارتباط با ارواح گرفته شده متذکر خواهیم شد.

ابن بابویه، در امالی از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است: که آنحضرت در شب معراج بر پیرمردی گذشت که در زیر درختی « در جهان اثیری» نشسته بود و کودکان بسیاری به دور او جمع بودند، حضرت از جبرئیل پرسید که این پیرمرد کیست؟ گفت این پدر تو ابراهیم علیه السلام است، فرمود: این اطفال کیستند: گفت، اینها اطفال مومنان هستند که ایشان را غذا می دهد.

علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که اطفال شیعیان ما رادر آن عالم «عالم ارواح» مومنان تربیت می کنند.

در اینجا باید گفت که هر قدر دانش «معرفت الروح» گسترش یابد اهمیت این روایت بیشتر ظاهر خواهد شد و ما بعداً در همین مباحث در شرح زندگانی پس از مرگ بخصوص در آن مورد که روان پژوهان پیامهائی از ارواح دریافت داشته اند و چگونگی حیات در آن عالم را توضیح داده مطالبی ارائه خواهیم داد.

و باید دانست که در همین روایات هم احتمال تجسم روح و جسد مثالی هر دو آشکار است و احادیث بسیاری در باب ظهور انبیاء و اوصیاء بعد از وفات ایشان وارد شده است که در کتاب «بصائر الدرجات» وکتب دیگر بطریق متعدد روایت شده است.

البته می دانید که بیشتر از مسائل که مربوط به الهیات و امرانتظام عالم می باشد گذشته از آنکه در کتابهای آسمانی مندرج است در منابع اسلامی هم تفسیر شده و اینکه ما برای اثبات بعضی ازمسائل به گفتار حکما و فلاسفه و دانشمندان شرق وغرب استناد کرده ایم نه از آن جهت است که این مسائل در اسلام مطرح نشده، بلکه باید گفت غنی ترین منابع بخصوص در امر آفرینش و مسئله روح در اختیار مسلمانان جهان است، شاید همین یک جمله کوتاه از بیان قول حقتعالی کافی باشد که فرمود: قل الروح من امر ربی.

نقش عقل و روح آدمی پس از مرگ

در موضوع ارتباط روح با عقل قبلاً مطالبی گذشت و اکنون در اینجا درباره عقل و روح در جهان ارواح بحث دیگری خواهیم داشت.

آنچه را که آدمی از نیک و بد در دنیا انجام می دهد پس ازارتحال از این عالم هیچگونه اثری در جسد مادی او پدیدار نیست که معلوم شود چه کارهائی کرده است. البته این مکان حاصل است که اگر کسی مجرم و گناهکار باشد جسد او تحت فشار و سختی در عالم برزخ قرار گیرد و شاید نحوه درک آن فشار باز متوجه روح او باشد، همچنانکه روایاتی هم در این مورد از نظر فشار قبر و سختیها در اولین مرحله درگذشت از این عالم نسبت به بدکاران رسیده است و امام سجاد علیه السلام هم از نظر تعلیمات عالیه خود در رابطه با همین معنا گوشزد فرموده و در مقام دعا عرض می کند: ابکی لضیق لحدی اشاره بر اینکه مراحل سختی برای جسد مجرمین در پیش است که گریه آور است، حال فشارو سختی های آن چگونه باشد خد امی داند.

ولی گذشته از این، آنچه که مسلم است پرونده تمام افعال و اعمال آدمی همراه با روح در بایگانی نفس ثبت و ضبط می باشد، که به پاره ای از اوراق آن در حیات برزخی رسیدگی شده و همچنان آمادگی برای روز حساب و هنگام سنجش اعمال پیدا می کند، درهمان روزی که جسد عنصری دنیائی با همان روح خود پیوستگی حاصل کرده و هردو با هم در محاکمات الهی شرکت می کنند، همچنانکه اعضاء و جوارح گواهی بر اعمال و رفتاری می دهند که با هم آهنگی نفس انجام داده اند و سپس بعضی تبرئه شده و مشمول پاداش خواهند شد و بعضی محکوم به کیفری می گردند که نسبت به جرمشان استحقاق داشته باشند.

اما در این معنا که عقل و روح آدمی چه نقشی در عالم پس از مرگ دارد، یکی از فلاسفه غرب می گوید: اعمالی که انسان در حال حیات انجام داده اثرش در جسد مادی او باقی نمی ماند، بلکه در عقل و روح او نقش بسته، پس عقل و روح میتواند با همان کمالی که در قالب جسد مادی بدست آورده بسوی ابدیت برود، زیرا عقل ازابتدا هم قدیم بوده و برای عبور از این گذرگاه مادی و استحکام بخشیدن به نیروی تفکر آدمی در جسد مادی جای گرفته است.

بنابراین به محض اینکه از این جسد جدا شد با شخصیت ذاتی که دارد در مسیر زمان ماده واقع نمی شود تا از بین برود، بلکه فوراً محیط خود را عوض کرده به محیط دیگری که جاودانه تر است داخل می شود.

و از همین جهت گفته شده است که حقیقت و جوهرانسان عقل او می باشد نه جسد مادی او، همچنان که گفته اند «حقیقت انسان روح است نه جسد» و عقل است که درک کننده مشکلات حیات آدمی و وسیله ارتقاء او به مرتبه کمالات است.

بنابراین به مجرد ارتحال روح از کالبد عقل هم با بالهای بلند خود به سوی ابدیت همراه با روح پرواز می کند.

ارتباط عقل با ماده!

در مورد روابط عقل با روح در دو بخش مطالبی گذشت و دانسته شد که این دو چه پیوستگی نزدیک با هم دارند، اکنون باید این توجه را حاصل کرد که در مراحل سیر حیات آدمی دو چیز در یک زورآزمائی می باشند که هر کدام از نظر فطرت می خواهند بر دیگری تسلط یابند در حالیکه هر دو با هم نیاز دارند، یکی ماده و دیگری عقل.

در کتاب «انسان روح است نه جسد» آورده: همانطور که دانشمندان علم الحیات متذکر شده اند: ماده در هر مرحله ازمراحل وجود محتاج به عقل است تا آنرا در حفظ شخصیت یاری کند و سیر حیاتش را منظم سازد، همانطور که عقل هم در زمان حیات به ماده نیاز دارد تا بتواند اراده وجود خود را بوسیله ماده (در جهان ماده) تثبیت کند، و همچنین بتواند از طریق حواس مادی آگاهی های لازمه را برای سیر به مراحلی که خداوند قادر اراده کرده است بدست آورد.

باز هم عقل از این جهت به ماده نیاز دارد تا حیات را ازمرحله غریزی بالاتر برده به مقام عقل فعال و ادراک مستقل برساند، تا حدی که توانائی حاصل نماید که خدا رابشناسد! و از طرف دیگر باید دانست که ماده محکوم و مطیع عقل است با اینکه اساساً ماده از نتایج عقل می باشد.

بنابراین حیات که یکی از مظاهر هستی است در تمام حالاتش نمودار شگفت آوری برای عقل می باشد، یعنی حیات می خواهد عقل را تکامل بخشد و بنابرآنچه که گفته اند: انسان هم همان عقل دراکه است، منتها باید توجه کرد آن عقلی را حیات از آن حمایت می کند که دارای اراده ناشناخته و قدرت مهمی می باشد که از تعیین میزان آن کمتر آگاهی حاصل است.

چگونگی حیات در جهان ارواح در رابطه با عقل

این موضوع از طرف دانشمندان معرفت النفس تصریح شده است که عقل در ماده تأثیر مستقیم داشته وشواهد زیادی بر تفوق عقل به ماده و همچنین امکان سیطره عقل به ماده برای صورت بخشیدن به آن وجود دارد، چنانکه دلائلی بر این مسئله هم هست که ممکن است عقل بواسطه اعمال جاودانگی که دارد علیرغم تحلیل رفتن ماده و جدا شدن آن از ماده بطور مستقل به جاودانگی خود ادامه دهد، البته این کار در مراحل حیاتی اثیری بسیار بالاتر امکان دارد.

در اینجا بعضی از مسائل حیاتی که در جهان اثیری ارواح از پیام خود ارواح دریافت شده و اسناد آن در نزد دانشمندان روان پژوه است، متذکر می شویم:

بطور کلی این نکته را باید توجه داشت که ارواح مترقی نیازهای حیاتی خود را بدون استفاده از دست یا مصالح دیگر فقط بوسیله عقل خود آماده می کنند، ارواح می گویند حتی گلها و درختان و نباتات خود را (در عالم اثیری) با عقل بوجود می آورند.

تمام این مناظر طبیعی که در دنیا وجود دارد در جهان ارواح هم موجود است، که عقل آنها را به شکل سفت و جامد ظاهر می کند و قبلاً در این موضوع اظاره ای شد که هر شی موجود دو جسم دارد، یکی جسم ماده و دیگری جسم اثیری، البته برای زمینیها فقط آن جسم ماده محسوس است و جسم اثیری را نمی توانند با حواس خود درک کنند و با از بین رفتن جسم مادی، جسم اثیری از میان نخواهد رفت.

بنابراین ارواح در جهان روحی از طریق مستقیم عقل در ماده اثیری می توانند بناهائی ایجاد کنند و حتی آنرا معدوم کنند و به مرجد تخیل و بدون نقشه معماری هر بنائی را بوجود می آورند و محل سکونتی که در جهان روحی ارواح به فکر خود می سازند، چنانکه به حکم ناموس و ارتقاء صاحبان آن خانه ها آماده رفتن به حیاتهای روحی بالاتر باشند آن خانه ها از نظرشان محو می شود.

 

 البته ارواح از نظر ساختمان حیاتی به غذای ما نیاز ندارندولی گاهی بحکم اقتضای عادت در آنجا به فکر طعام مخصوص می افتند و آنها طعم آن غذا را در ذائقه خود احساس می کنند و این عمل را تا موقعی ادامه می دهند که در اثر تکامل، عادات قبلی از فکر آنها زایل شود.

Image result for ‫روح‬‎

اما وضع طبیعی ارواح چنین است که غذای طبیعی خود را از مواد اثیری به میزان نیاز خود تأمین می کنند، ولی موقعی که روح بر حسب عادت قبلی خود اراده می کند طعم یک غذای مادی را بچشد فوراً مزه همان غذا در دهنش احساس می شود، ولی در همان حال غذائی در دهنش نیست که به جهاز هاضمه و یا روده اش سرازیر شود، چون ارواح جهاز هاضمه داخلی ندارند.

این نکته را هم باید توجه داشت که ارواح هم مانند ما نفس می کشند و در پیام یکی از ارواح چنین آمده است، که همان تنفسی که آنها می کشند نیاز غذائی آنان را برطرف کرده و برای نگهاشتن اجساد اثیری آنها کافی است وگویا اصلاً احتیاج به خوردن و آشامیدن ندارد.

اصولاً باید توجه داشت که نحوه ی ارتزاق هر یک از مخلوق بر وجهی خاص است که بنا بر ماهیت آنها خدایتعالی مقرر فرموده است مثلاً چگونه می توان در خلقت سپاه عالم ملکوت و موجودات نامرئی که هر یک خصوصیاتی دارند نحوه ارتزاق آنان را در نظر گرفت، چون یک بعد ازحیات هر موجود تغذیه به وسائل گوناگون است، حتی زمین و آسمان در عوالم خود از کرامت و نعم الهی در عالم معنا بهره می گیرند.

ولی در عین حال باید دانست که حیات در جهان ارواح مستقیماً در تحت تأثیر عقل می باشد و همه ی حرکات و فعالیت روح را عقل مستقیماً زیر نظر دارد.

گرچه درک این حقایق از میزان تصور ما خارج است ولی توجه به این حقیقت که حیات در نزد ارواح از هر گونه قید وبند مادی آزاد و به معنای واقعی عقل صرف می باشد و همین خصوصیات یکی از مهمترین عجایب عالم روحی است که آن جهان را از این جهان تمیز می دهد و می تواند این مسائل را برای ما حل کند، یعنی در آنجا حیات به شکل ماده ی اثیری تجلی می کند و هر کدام از مظاهر حیاتی در آنجا بوسیله روشهای عقلی استحکام می یابد که این روشها کاملاً مغایر با روش های دخالت عقل در ماده در روی زمین می باشد.

ادامه دارد......

 

عرفان و تندرستی...
ما را در سایت عرفان و تندرستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhealth-divinea بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 19:01