فرازهایی از علم الارواح و معاد6

ساخت وبلاگ

فرازهایی از علم الارواح و معاد

تهیه، تدوین، تنظیم:

دکتر جهاندار مهر افشا

فصل اول

اصالت روح

قسمت هفتم

روح آدمی چقدر شریف است!!

Image result for ‫ارواح خبيثه‬‎

از مطالبی که قبلاً درباره ی روح گذشت باید این توجه را حاصل کرد که اصل موضوع درباره ی روح آدمی است، که بطور کلی تفسیر آیه شریفه و یسلونک عن الروح قل الروح من امر ربی..... (اسرا/84) را در بر می گیرد، و شرح این معنا در قبل تا حدی بیان گردید.

اکنون ببینیم خدایتعالی خود درباره روح آدم چه فرموده است؟ در آیه 9 از سوره سجد چنین آمده است که: او خدائیست که آغاز آفرینش انسان را از گل قرار داد، سپس نسل او از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر خلق کرد و بعد اندام ا را موزون ساخت و در متمم آیه می فرماید: ثم سویه و نفخ فیه من روحه..... و از روح خویش در وی دمید، که شاهد کلام در همین جمله است.

در تفسیر نمونه، آورده است: در آغاز که نطفه منعقد می شود تنها دارای یک نوع «حیات نباتی» است، یعنی فقط تغذیه و رشد و نمو دارد، ولی از حس و حرکت که نشانه «حیات حیوانی» است، و همچنین قوه ادراکات که نشانه «حیات انسانی» است در آن خبری نیست.

اما تکامل نطفه در رحم به مرحله ای می رسد که شروع به حرکت می کند و تدریجاً قوای دیگر انسانی در آن زنده می شود، و این همان مرحله ای است که قرآن از آن تعبیر به نفخ روح می کند.

اضافه روح به «خدا» به اصطلاح «اضافه تشریفی» است، یک روح گرانقدر و پر شرافت که سزاوار است روح خدا نامیده شود در انسان دمیده شد و بیانگر این واقعیت است که انسان گرچه از نظر «بعد مادی» از خاک تیره و یا آب بی مقداری است ولی از نظر بعد معنوی و روحانی حامل «روح الهی» است.

یک سوی وجود او به خاک منتهی می شود و سوی دیگرش به عرش پروردگار و طرفه معجونی است (کز فرشته و ز حیوان) و به خاطر داشتن همین دو بعد قوس صعودی و نزولی و تکامل و انحطاط او فوق العاده وسیع است.

و در رابطه با همین معنا از نظر اهمیت کلام باز خدایتعالی در دو مورد دیگر از قرآن مجید آورده یکی در سوره حجر آیه 29 و دیگر در سوره «ص» آیه 72 که در هر دو آیه درباره ی خلقت آدم و تفصیلی از صدور فرمان در امر سجده کردن فرشتگان آمده و می فرماید: « و نفخت فیه من روحی» که اشاره آیه بر اینست که می فرماید: بعد از آنکه انسان را از گل خشکیده و تیره رنگ آفریدیم از روح خود در او دمیدیم (یک روح شایسته و بزرگ) چه افاضه بزرگ و نیکوئی!! که خدایتعالی از خود به بندگان ارزانی داشته است، کدام مفسر می تواند این معنا را تفسیر نماید تا عظمت این روح را آشکار کند و چه باید کرد که نمی توان این بحث را از نظر اهمیت کلام بی تفسیر گذاشت.

در تفسیر نمونه، آورده است: از این آیات به خوبی استفاده می شود که انسان از دو چیز مختلف آفریده شده یکی در حد اعلای عظمت و دیگری ظاهراً در حد ادنی از نظر ارزش.

جنبه ادی انسان را گل بد بوی تیره رنگ «لجن» تشکیل می دهد و جنبه معنوی او را چیزی که به عنوان «روح خدا» از آن یاد شده است.

البته خدا نه جسم دارد و نه روح و اضافه روح به خدا به اصطلاح اضافه تشریفی است و دلیل بر اینست که روحی بسیار پر عظمت در کالبد انسان دمیده شده همانگونه که خانه کعبه را به خاطر عظمتش «بیت الله» می خوانند و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش «شهر الله» ماه خدا می نامند.

و به همین دلیل قوس صعودی این انسان آنقدر بالا است که به جائی می رسد که جز خدا نبیند، و قوس نزولیش آنقدر پائین است که از چهار پایان هم پائینتر خواهد شد «بل هم اصل» و این فاصله زیاد میان قوس صعودی و نزولی خود دلیل بر اهمیت فوق العاده این مخلوق است.

و نیز این ترکیب مخصوص دلیل بر آنست که عظمت مقام انسان به خاطر جنبه مادی او نیست، چرا که اگر به جنبه مادیش باز گردیم لجنی پیش نمی باشد.

این روح الهی است که با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته شده می توان تجلیگاه انوار خدا باشد، به او اینهمه عظمت بخشیده و برای تکامل او تنها راه اینست که آنرا تقویت کند و جنبه مادی را که وسیله ای برای همین هدف است در طریق پیشرفت این مقصود به کار گیرد. (چرا که در سیدن به آن هدف بزرگ می تواند کمک موثری کند.)

در تفسیر المیزان، در ذیل آیه مورد تفسیر « و نفخت فیه من روحی» می فرماید: اگر روح دمیده شده ی در انسان را خدایتعالی به خود نسبت داده و فرمود: از روح خودم در او دمیدم به منظور شرافت دادن به آن روح است.

و در تفسیر لاهیجی، در رابطه با همین معنا آورده: اضافه روح به ذات مقدس خود به جهت اظهار تعظیم و تکریم روح و اشارت به لطافت و تجرد آنست.

در اینجا بی مورد نیست که چند روایت که در ذیل آیه ی مورد تفسیر آمده متذکر شده تا بر نکاتی از حقایق روح آشنا شویم.

در تفسیر عیاشی از محمد بن مسلم از ابی جعفر علیه السلام روایت کرده که گفت: من از آنحضرت از آیه:  و نفخت فیه من روحی پرسش نمودم، فرمود: خداوند روحی را خلق فرمود و از آن در آدم دمید.

در همان کتاب از ابی بصیر از بی عبدالله علیه السلام روایت کرده که فرمود: خداوند خلقی را خلق کرد و روحی را هم آفرید، آنگاه به فرشته ای دستور داد آن روح را در آن کالبد بدمد، و اینطور بود، نه اینکه بعد از نفخ، چیزی از خدایتعالی کم شده باشد و این از قدرت خداست.

و در روایت دیگر آورده است: «سماعه» از آنجناب در تفسیر آیه سوال کرد، فرمود: خداوند آدم را خلق کرد ودر آن دمید، و سوال شد: روح چیست؟

فرمود: قدرت خدایتعالی از ملکوت است، یعنی «قدرت فعلیه خداست که از قدرت ذاتیش بر می خیزد.»

در کتاب «معانی الاخبار» از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: من از حضرت باقر علیه السلام پرسیدم معنای آیه شریفه «و نفخت فیه من روحی» فرمود: روحی است که خدا آنرا اختیار نموده، خلقش کرد و بخود نسبت داد، بر تمام ارواح برتریش بخشید و به همین جهت دستور داد تا آن را بر آدم بدمند.

و روایات بسیار دیگری در ذیل این آیه شریفه در کافی و کتب دیگر آمده که ذکر آنها بطول می انجامد.

اهل ایمان به روح الهی تقویت می شوند!

همانطور که ابدان و اجساد قابل پرورش هستند و همانطور که امکان پیشبرد در قوای جسمی میسر است، در بهبود وبه سازی روح هم می توان کوشش کرد و آنرا تقویت نمود، همچنان هر کس می تواند روح خود را در مسیر ارتقاء قرار داده و به مرتبه والائی برساند، کسانی که در متابعت هوای نفس پیرو وساوس شیطانی شده و روح خود را در معرض آلودگی های ناپاک قرار می دهند و به انواع زشتیها و بدیها خود را ملوث می سازند و در حالات نفسانی از ایمان به خدا فاصله گرفته و از مسیر صواب خارج می شوند، باید بدانند که خدایتعالی هم آنها را از مرتبه قرب دور داشته، بلکه از تأییدات روح ملکوتی هم محروم خواهند شد، نشنیدید درباره کسانی که بواسطه ایمان به خدا و روز جزا که تمام توجه خود را برای نگهداری و حفظ عقاید خود از هر طریق به سوی حقتعالی معطوف می دارند قرآن چه فرموده است:

اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.... (مجادله/22)

آنانکه برای نگهداری ایمان خود از هر گونه تلاشی دریغ ندارند، خدایتعالی آنان را به روحی از خود تقویت می کند.

پس تغییر حالات روحی مقدمه آن در اختیار بندگان است، ببینید چگونه حفظ ایمان حقتعالی را بر آن می دارد که روح ملکوتی را در بندگان تقویت نماید.

در تفسیر نمونه، در ذیل یه شریفه آورده است: آیا این روح الهی که خداوندمومنان را به آن تایید می کند تقویت پایه های ایمان است یا دلائل عقلی یا قرآن و یا فرشته بزرگ خدا که روح نام دارد؟

در این مورد احتمالات و تفسیرهای مختلفی ذکر شده ولی در جمع میان همه اینها نیز امکان پذیر است، خلاصه این روح یک نوع حیات معنوی جدید است که خداوند بر مومنان افاضه می کند.

در تفسیر المیزان، در رابطه به این معنا آورده است: نکته ای که در اینجا هست اینست که: روح بطوری که از معنای آن به ذهن تبادر می کند- عبارت است از مبداء حیات که قدرت و شعور از آن ناشی می شود، بنابراین اگر عبارت؛ « و ایدهم بروح منه» را بر ظاهرش باقی بگذاریم این معنا را افاده می کند: که در مومنین بغیر از روح بشریت که در مومن وکافر هست روحی دیگر وجود دارد که از آن حیاتی دیگر ناشی می شود وقدرت و شعور جدیدی می آورد.

واین حیات زندگی خاصی است کریم، که آثاری خاص و ملازم با سعادت ابدی انسان دارد، حیاتی است وراء حیاتی که مشترک بین مومن و کافر است، و آثارش هم مشترک بین هر دو طایفه است، پس این زندگی مبدئی خاص دارد و آن روح ایمانی است که آیه شریفه آنرا روحی سوای روح مشترک بین کافر و مومن می داند.

از آنجا که این موضوع قابل اهمیت است به روایاتی که در بعضی از تفاسیر در این رابطه آمده اشاره خواهیم کرد. در کتاب «در منثور» آمده است که طیالسی از «براء بن عازب» روایت کرده که گفت، رسول خدا فرمود: محکمترین و مورد اعتماد ترین دستاویزهای ایمان حب در راه خدا و بغض در راه خدا است، و در کافی به سندخود از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: هیچ مومنی نیست مگر آنکه در باطن قلبش دو گوش است، در یکی از آن دو شیطان وساوس خود را بر او می خواند و در یکی دیگر فرشته خدا می خواند، و خدایتعالی بنده مومنش را بوسیله فرشته تأیید می کند، و این همان است که قرآن می فرماید: « و ایدیهم بروح منه».

چه ارتباطی در معنای روح و ملائکه است؟!

تا این قسمت معانی روح از نظر قرآن مجید به تفاسیر گوناگون بیان گردید، اکنون در اینجا این توجه را باید حاصل کرد که خدایتعالی خود درباره ی روح و ملائکه چه گفته است؛ می فرماید:

تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر. (قدر/4)

فرود می آیند فرشتگان و روح پی در پی و گروهی دنبال گروهی به اذن پروردگارشان از هر امری.

این آیه شریفه اشاره به اسراری از شب قدر است.

در تفسیر نوین، آورده است: بعضی گفته اندکه مقصود از روح جبرئیل است وآوردن نامه او بعد از ملائکه از لحاظ اهمیت و عظمت است، وبعضی دیگر گفته اند که مقصود از روح نوعی از فرشتگانند که سایر ملائکه آنها را جز در شب قدر نمی بینند، و برخی هم بر آنند که روح موجودی بسیار عظیم است که روز قیامت فرشتگان در یک صف و او در یک صف تنها در برابر آنها می ایستد.

طنطاوی گفته است که ارواح پاکان و آدمیان نیکوکار را هم شامل است.

و بعضی بر آنند که اصلاً این روح را باید بزرگترین روح طبق اخبار و احادیث توصیف کرد که تمام مسائل که درباره ی روح به میان خواهدآمد از جانب پروردگار و از امر او مرتبط با همین روح است.

درمجمع البیان وصافی، از دو امام صادق و کاظم علیهما السلام روایت کرده که مقصود از روح در آیه: یوم یقوم الروح و ملایکه صفا.... (نبأ /38) روانهای پاک امامان است.

در تفسیر المیزان، در رابطه به این آیه شریفه آورده است: مرادبه روح مخلوقی امری است که فرمود: قل الروح من امر ربی و بعضی هم گفته اند: مراد ملائکه حفظه است، و قول دیگری:مراد فرشته موکل ارواح است، و اقوال دیگر هم ذکر شده است.

در تفسیر پرتوی از قرآن آورده است که: صدر المتألهین درکتاب «مفاتیح الغیب» درباره ی اقسام موجوداتی ملکوتی می گوید: نوع آخر آنها موجوداتی هستند که خداوند تعالی آنها را ابداع کرده، اینها وسائط جود و رحمت و حجابهای جلال و عظمت او و مبادی سلسله موجودات و غایات آنان و منتهای شوق های نفوس و نهایات آنها هستند و به اهل جبروت نامیده می شوند، معظم و رئیس این گروه فرشتگاه روح اعظم است که خداوند متعال در آیه شریفه: یوم یقوم الروح.... به آن اشاره فروده است.

اما مسئله مهم دیگری که در آیات روح وملائکه آمده است؛ و باب مهمی را در روز رستاخیز میگشاید آیه 4 از سوره معارج است که می فرماید:

تعرج الملائکه والروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه.

ملائکه و روح در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال (روز قیامت) به سوی او بالا می روند.

چقدر این معنا قابل توجه است که در این مورد در قسمت معاد به آن اشاره خواهیم کرد ولی در اینجا منظور از معنای ارتباط روح با ملائکه است و مراد به عروج ملائکه و روح در آنروز به سوی خدا اینست که آنروز ملائکه و تمام موجودات به سوی خدای عزوجل بر می گردند و هر موجودی در معراج خود بسوی او رجوع می کند.

در تفسیر المیزان آورده: از ظاهر کلام چنین بر می آید که مراد به روح آن روحی است که در آیه شریفه: قل الروح من امر ربی از امر خود خوانده و این روح غیر ملائکه است.

ادامه دارد....

عرفان و تندرستی...
ما را در سایت عرفان و تندرستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhealth-divinea بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:38