تحقیقی بر زیبائی (استتیک)15

ساخت وبلاگ

تحقیقی بر زیبائی (استتیک)

تهیه و ترجمه از متون قدیمی

دکتر جهاندار مهر افشا

Image result for ‫زیبائی هنري‬‎

قسمت پانزدهم

تحلیل هنرمندان

هنرمند حقیقی هنگام تماشای عالم انسانیت و تماس با طبیعت، تأثر بی آلایشی در خود احساس می نماید.

این تأثر و هیجان، سلسله خاطرات بویژه صور ذهنی او را تحریک و بیدار کرده و بدین طریق قوه تخلیش را بفعالیت می اندازد. تخیل حقیقی که معمولاً آنرا ابداعی یا خالقه می نامند آنستکه شخص بتواند بیاری عناصر نفسانی و مدرکات گذشته خویش، حالات تازه ی روحی ایجاد نماید. تخیل هیچوقت حالتی را که مطلقاً و کاملاً تازه باشد خلق نمی نماید یا بعبارت ساده تر چیزی از عدم بوجود نمی آورد نه کور مادرزاد می تواند صور بصری داشته باشد و نه کر مادرزاد صور سمعی.

پس تخیل خالقه یا ابداعی در واقع تخیل ترکیبی است. یعنی حالات گذشته را بهم زده عناصر و اجزاء آنها را از همدیگر جدا و سپس از آن عناصر و اجزاء جدا شده، حالات تازه می سازد.

ولی این بهم زدن و دوباره ترکیب کردن؛ در عالم باطنی و نفسانی است. تخیل بعالم واقعی و خارجی، عالمی که همه آنرا ادراک می نمایند عالم دیگری که خیالی و شخصی است اضافه می کند.

خاطرات و صور مذکور در اطراف یک حالت انفعالی که کم و بیش شدید است حلقه می زنند که بعضی ها آنرا خیالبافی نامیده اند. هنرمند در واقع یک خیالباف است و خیالبافی او در دور یک عاطفه که آنرا موضوع می نامند جمع می شود. اینستکه از انتخاب موضوع می توان به چگونگی عواطف و تأثرات شخصی و هیجانات عادی و افکار او پی برد.

صور‌گوناگون بصری و سمعی، خاطرات فردی  و شخصی یا تاریخی و اجتماعی در ذهن و وجدان او مجتمع گردیده و هنرمند آن ها را آرایش و پیرایش داده و موافق تمایل و هوس خود، به یکدیگر مربوط می سازد و چیز تازه بوجود می آورد.

در 1772 فیلسوف و عالم و شاعر ونویسنده نامی آلمانی «گوته» که آن وقت جوان بیست و سه ساله بود چهار ماه در شهر وتزلار بسر برده و در آن جا با دختر جوانی بنام شارلوت بوف که شش برادر و خواهر کوچکتر از خود داشت و نامزد جوانی بنام کستنر بود آشنائی پیدا کرد.

علاقه و مهر دختر جوان کم کم در دل او راه یافته و گوته متوجه گردید که رفته رفته مفتون آن موجود زیبا که نامزد جوان دیگری بود می گردد از این رو تصمیم گرفت که رخت بر بسته و از آن دیار و شهر دوری گزیند.

ولی نتوانست عشق و مهر شارلوت را از سر خویش بدر نماید. بلکه بر عکس در اثر آن دوری یأس و حرمان شدیدی بر روح گوته مستولی گردید و او را بیخیال خودکشی انداخت. یکروز بوسیله نامه کستنر خبردار می شود که جوانی از اهالی وتزلار بنام ژرزالم در نتیجه عدم کامیابی و حرمان در عشق، بیخیال انتحار افتاده و برای اجرای خیال و منظور خویش لباس آبی رنگ و جلیقه زرد رنگ خود را پوشیده در سر میز کار خویش می نشیند و سپس با طپانچه که از کستنر امانت گرفته بود خود را می کشد.

گوته این صحنه و منظره را در ذهن خود مجسم ساخته و تأثر شدیدی باورخ می دهد فوراً تمام خاطرات عشقها و حرمانهای گذشته او بیدار گردیده در دور حادثه مزبور حلقه می زنند گوته می گوید. «حادثه تأثر انگیز مزبور تمام خاطرات مرا بیدار کرد و همان لحظه نقشه کتاب خود (ورتر) را طرح کردم».

گاهی هنرمند از این عمل ذهن و فعالیت قوه تخیل خویش آگاهی داشته فکر و منطق خود را در آن راه بکار می اندازد. گاهی نیز فعالیت مزبور در ضمیر ناخودآگاه او صورت می گیرد.

در این صورت اثر وی خود به خود بدون این که شاعر و نویسنده هنرمند از جریان جزئیات و نازک کاریهای آن آگاهی داشته باشد مراحل تکامل را می پیماید و بحد کمال می رسد. گوته می گوید که:

«کتاب مزبور را در یک حالت بیخودی و میان خواب و بیداری تمام کرده چنانکه پس از اتمام آن موقع مطالعه اش خود بحیرت افتاده است»

ممکن است نتیجه و محصول این فعالیت ناخودآگاه قبلی ناگهان در روشنائی وجدان ظاهر گردد و این همان حالتی است که معمولاً آنرا الهام نامند.

ابداع و اختراع آثار هنری

هر هنرمند چنانکه گفته شد خیالباف است ولی هر خیالباف که تنها خود از تماشای تصورات و صور زیبای ذهنی خویش لذت می برد، هنرمند نیست یا باصطلاح دیگر هنرمند ناقصی است هنرمند حقیقی مانند خود طبیعت، خلق و ایجاد می کند و برویاها و احلام خود واقعیت و هستی می بخشد. چقدر مردان و زنانی که حیات ذهنی آنان در دلهای ما مدیون بالزاک است!

نخستین هدف هنرمند این است که سیماهای بدیع و چهره های فرار جهان و طبیعت بی پایان را که دقت و توجه و علاقه او را بیدار کرده جاودان و لایزال سازد و آنها را بوسیله خطوط و الوان، یا اشکال یا علائم  و الفاظ روی پرده و کرباس یا ماده جامد و یا کاغذ نشان بدهد و برای تماشای دیگران آماده سازد. از این رو می توان گفت که هنرمند دقایق و لحظات گذران حیات جهانی را از فنا و زوال ابدی مصون می دارد بازایاس می نویسد : « هنرمند پرستش کننده هر چیز فانی است» ویستلر نقاش معروف هنگامیکه داشت از تصویر صورت روبرت دومنتسکیو فارغ می شد این جمله زیبا را باو گفت:  «یکبار دیگر به من نگاه کنید دیگر برای همیشه نگاه خواهید کرد.»

هنرمند رویاهای خود را برای خود یا اقلا تنها برای خود صورت خارجی و مادی نمی دهد او می کوشد عواطف و تلاطم هائی را که مناظر طبیعت در روح وی بحرکت آورده در دیگران نیز تولید نماید. یعنی آنان را نیز در غم و اندوه و تأثرات و عواطف خویش شریک سازد و به جای اینکه تنها برای خود خواب ببیند هنرمند برای دیگران خواب می بیند و بعد آنرا بوسیله محسوسات و اشیاء به دیگران نشان می دهد بدین ترتیب فکر و تصور مبدل به ماده و خیال باف خالق و مبدع می شود.

پس هنرمند حقیقی هم خیال باف است هم کارگر و صانع.

آری هنرمندان حقیقی مانند ایکتینوس، فیدیاس لئونارد دیونچی، شکسپیر، مولیر، رامبران، بهتون واقعاً برای بشریت خواب دیده و خلق کرده اند. آثار روشن و عمیق آنان موحد حظ جهانیان و مورد ستایش طبقه پیشرو واقع شده است.

در هر صورت هنرمند حقیقی مانند متفکر حقیقی بیشتر برای نسلهای آینده کار می کند همانطوریکه آندره ژید می گوید: هنرمند حقیقی هدفش اینست که جاودان بماند و مورد دقت و توجه آیندگان واقع شود نه اینکه موفقیت و خواننده پیدا نماید. ستاندال، بالزاک، ریشارد واگنر، وان گوک، ایمان و اعتقاد داشتند که اگر معاصرین آنان هم نباشند نسلهای آینده به عظمت و آثار آنان پی خواهند برد. خواه برای توده و جماعت یا برای یک طبقه پیشرو یا همه جامعه، خواه برای حال یا آینده، حقیقت اینست که هنرمند همیشه برای دیگران کار می کند.

ادامه دارد....

 

عرفان و تندرستی...
ما را در سایت عرفان و تندرستی دنبال می کنید

برچسب : تحقیقی,زیبائی,استتیک, نویسنده : mhealth-divinea بازدید : 59 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 13:18