به سوی سعادت
(تعمقی بر افکار اخلاقی، عرفانی، تربیتی بزرگان دین)
از قرنها پیش با استناد به چاپ های سنگی متعدد
تهیه، تدوین، تنظیم:
دکتر جهاندار مهر افشا
قسمت هفتاد و سوم
فوايد مال
و اما فوايد مال: پس آن نيز بر دو قسم است: دنيائى و آخرتى.
اما فوايد دنيائى آن، چيزهائى است كه: فايده آن پيش از مرگ ظاهر مىشود، مثلخلاصى از ذلتسؤال، و خجلت عيال، و خوارى و پستى و حقارت و تهيدستى وعزت و بزرگى در ميان مردمان، و بسيارى دوستان و اعوان، و حصول وقع و اعتبار دردلها، و امثال اينها.
و اما فوايد آخرتى آن، سه نوع است:
اول اينكه: صرف خود نمايد از براى به جا آوردن عبادات، و قوت يافتن برطاعات، و ستر عورت، و جهاد و حج و امثال اينها.
دوم اينكه: به مصرف مردمان برساند، يا به جهت فقرا و استحقاق ايشان.و ثواباين ظاهر و روشن است.يا به جهت رعايتشان و مروت خود، و زيادتى صداقت ومحبت مردمان، مانند مهمانى كردن و هديه دادن و اعانت مردم نمودن و نحو اينها.و ازبراى هر يك از اينها ثواب بسيار در اخبار رسيده است.و فقر و استحقاق در ثواب اينهاشرط نيست.
بلى شرط ثواب در اينها نيت قربت است، يا از براى حفظ آبروى خود، چون دفعشر ظالم، و بستن زبان هرزه گويان و امثال اينها.و اين نيز موجب ثواب مىشود.
و حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - فرمود كه: «هر مالى را كه آدمى به جهت محافظت آبروى خود صرف كند حكم صدقه دارد» .
يا به كسى دهد كه خدمت او را كند و شغلى كه به او رجوع كند به انجام رساند.
و شكى نيست كه اين نيز از امور متعلقه به آخرت است، زيرا كه: كارهائى كه انسانبه جهت زندگانى به آن محتاج استبسيار است. و اگر همه را خود متوجه شود وقت اوضايع مىشود.و روزگارش به حيف مىرود.و از كار آخرت باز مىماند.و شكىنيست كه: كسى را كه هيچ مالى نيستبايد همه اين كارها را خود متوجه شود.و از ذكرو فكر و عبادت و طاعتبازماند.
سوم آنكه: آن را به مصرف خيرات جاريه، و باقيات الصالحات رساند.از: ساختنمسجد و مدرسه و «رباط» و پل و اجراى قنوات و نوشتن قرآن و كتاب و نشاندناشجار، و امثال اينها از چيزهائى كه بعد از آدمى باقى مىماند، و مدتها ثواب آن روز بهروز عايد مىگردد، و باعث دعاى بندگان خدا از خوبان و صالحان مىشود.و اسمآدمى به خير مذكور مىگردد.
طرق رهايى از مفاسد مال
هر كه خواهد از مفاسد مال رهائى يابد بايد چند چيز را مراعات نمايد:
اول اينكه: غرض از مال داشتن، و فايده آن، و سبب آفريدن آن، و علت احتياج بهآن را برخورد تا در طلب زيادتر از قدر اجتبرنيايد.
دوم اينكه: جهت «مداخل» آن را ملاحظه نمايد.و از حرام، بلكه از مشتبه اجتنابنمايد.و همچنين از مداخلى كه مكروه هستند، يا باعث نقص مروت و زوال حريتنفساند احتراز نمايد، چون هديهاى كه بوى رشوه دهد، يا سؤال از خلق كه موجبذلت و خوارى است.
سوم اينكه: راه خرج را مراعات كند، و در آن اقتصاد، يعنى ميانه روى نمايد.نهاسراف كند، و نه تنگ گيرى.
حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - فرمود كه: «محتاج نشد هر كه در خرجميانه روى كرد» .
و از براى اقتصاد در خوراك و پوشاك و سكنى، سه درجه است: ادنى و وسط واعلى.و ظاهر آن است كه: ميل به طرف ادنى بهتر و اولى باشد، تا در روز قيامت ازجمله سبكباران بوده باشد.
چهارم اينكه: آن را به مصارف حقه خرج كند.و در باطل صرف نكند، كه گناهخرج نمودن به باطل با كسب كردن از حرام يكسان است.
پنجم اينكه: نيتخود را در كسب و خرج و اقتصاد، و جميع وجوه، خالص كند.
پس آنچه را تحصيل مىكند، به جهت استعانتبر امر آخرت تحصيل كند.و از آنچهاجتناب مىكند، به جهتخدا اجتناب نمايد.و هرگاه چنين رفتار نمايد، مال داشتنضررى به او نمىرساند.
از اين جهتحضرت امير المؤمنين - عليه السلام - فرمود كه: «هرگاه مردى جميعآنچه در روى زمين است جمع كند و در آن نيت قربت داشته باشد او از جمله زاهداناست.اگر همه را دستبردارد و از براى خدا نباشد زاهد نيست» .
پس لايق مؤمن، آن است كه: هر كارى مىكند از براى خدا كند تا آن كار از براى اوعبادت باشد.پس هر كه از مال به قدر اجتخود و عيال ضبط، و فاضل آن را صرفبرادران مؤمن كند، آن كسى است كه ترياق مال را گرفته و زهر آن را ريخته است. وبسيارى مال، ضرر به او نمىرساند، و ليكن اين، كار هر كسى نيست.و از براى همه كسميسر نه.بلكه اين شان آن كسى است كه او را ديده بينا، و دل دانا، و قوت دين، و كماليقين بوده باشد.و اين چنين كسى هرگاه همه مال عالم از براى او جمع شود او را ازخدا مشغول نمىسازد، و به هلاكت نمىرساند.
آشنايان ره عشق در اين بحر عميق غرق گردند و نگردند به آب آلوده
اما عامى كه خواهد در مالدارى، خود را شبيه به اين اشخاص نمايد مانند اين استكه: افسونگرى صاحب وقوف، مارى را بگيرد كه ترياق آن را بكشد و طفلى آن راببيند و شكل مار و خط و خال آن و «نعومت» و نرمى آن در نظر او جلوه كند، اقتدا بهآن افسونگر نموده، مارى را بگيرد، و دفعة آن مار، او را بكشد.
بلى: فرق ميان كسى كه او را مار كشته باشد، و كسى كه مال او را كشته باشد اين استكه: كشته مار، در همان حال مىفهمد.اما كشته مال، بسا باشد كه نداند كه كشته شدهاست.و وقتى برمىخورد كه ديگر سودى ندارد.
آرى: اگر كور مىتواند كه مانند بينا در كنار دريا و قلههاى كوه و بيشهها و جنگلهاراه رود، عامى جاهل نيز مىتواند مانند عالم ديندار كامل، مال بسيار داشته باشد.و ازمفاسد آن نجات يابد.
ادامه دارد...
تحقیقی بر زیبائی (استتیک)
تهیه و ترجمه از متون قدیمی
دکتر جهاندار مهر افشا
قسمت چهارم
در ادامه مطلب قسمت قبل از کدامیک از دو مطالعه عنوان شده باید شروع کرد؟ بنظر می آید که روانشناسی دوستدار هنر آسانتر است و از این رو باید از آن شروع نمود زیرا که زیبائی پیش از هنر در طبیعت موجود بوده است ولی تجربه نشان می دهد پیش از اینکه روشن شود زیبائی در هنر چیست تعریف آن در طبیعت مشکل است زیرا در آثار هنری از روی خواست و اراده ایجاد می شود.
زیبائی ممکن است در طبیعت و یا آثار هنری که از دست انسان بیرون می آیند وجود داشته باشد. ولی چنانکه گفته شد برای اینکه شخص زیبائی را دوست داشته باشد و یا اینکه زیبائی طبیعی را تشخیص بدهد باید قبلاً کم و بیش خود را مستعد کرده بعبارت دیگر پرورش هنری یافته باشد.
البته مردمان ابتدائی، بچه ها و اشخاص بی فرهنگ هم از صداها و رنگ های تند و زننده محفوظ می شوند ولی عموماً در برابر زیبائی یک جنگل یا عظمت یکدرخت و جمال غروب آفتاب لاقید مانده و هیچگونه تأثری از خود نشان نمی دهند.
ممکن است در بعضی محیط ها نادان ترین اشخاص از مشاهده ی اشیا و موجودات زیبا متأثر گردند ولی باید دانست که اینگونه اشخاص بدون اینکه خود آگاه باشند در نتیجه تأثیر محیط تا اندازه ئی پرورش هنری یافته اند. اگر توده شهر فلورانس زیبائی آثار هنری را تشخیص می دهند برای این است که ذوق زیبا دوستی آنان در اثر تماشای آثار بیشمار معماری و پیکرتراشی که در هر گوشه و کوی ها و میدانهای شهر موجود است تقویت یافته و تیز تر گردیده است.
دوست داشتن طبیعیت و لذت بردن از زیبائی های آن در اثر گفته ها و نوشته های شعرا و نقاشان رفته رفته پرورش و تکامل یافته است- خیلی ها پیش از ژان ژاک روسو از زیبائی کوه ها و پیش از ریسدال از جمال ابرهای پاره پاره که نسیم شبانگاه در پیش خود می راند بی خبر بوده اند.
آری در سایه ی تأثیر خداوندان هنر چشم و گوش و ضمیر و وجدان مردمان پروش یافته ودر عالم بیرونی و درونی هزاران لطائف زیبا تشخیص می دهند که پیش از آن ادارک و مشاهده نکرده بوده اند.
شناسائی عالم خارجی عبارت از بازشناسی است. اینست که گفته اند چهره و سیمای هر شیئی به نسبت درجه فرهنگ اشخاص فرق می کند. نقاش معروف اژن دلاکر وا می گوید: «طبیعت هنرمند در برابر ما مانند اثر هنری است» اسکاروایلد نویسنده بزرگ انگلیسی نیز می نویسد:
«طبیعت از هنر تقلید می نماید» پس باید قبلاً حالت روحی هنرمند را شناخت از این رو می توان مسئله هنر را جلوتر از زیبائی مطرح کرد.
درباره شناخت زیبائی از لحاظ روانشناسی چه باید گفت؟ بر خلاف عقیده اگوست کنت و برخی از پیروان او باید قبول کرد که شناخت زیبائی بیش از هر چیز یک بحث و مطالعه روانشناسی است. ولی نباید جنبه تاریخی و اجتماعی آنرا از نظر دور داشت.
استتیک از لحاظ جامعه شناسی و تاریخ
جامعه شناسی و تاریخ هر دو جوامع انسانی و امور اجتماعی را مورد تحقیق و مطالعه قرار می دهد، منتها اولی صفات کلی و عمومی ومشترک و دومی پدیده های فردی و خصوصی آنها را در نظر می گیرد.
عده ئی از متفکرین معتقدند که شناخت زیبائی را باید بویژه از لحاظ جامعه شناسی و تاریخ مورد تحقیق و بحث قرار داد، زیرا هر اثر هنری همیشه محصول محیط اجتماعی بوده و توالی اشکال مختلف هنرها و حتی تیپ های زیبائی را باید در تاریخ جستجو و توجیه کرد.
دام دوستال، ادبیات را آئینه و بیانحال طرز فکر و احساس جامعه معرفی می نمود. فیلسوف فرانسوی تن نظریه مادام دوستال را شامل تمام آثار هنری و زیبا دانسته و در تألیف مهم خود موسوم به «فلسفه هنر» این موضوع را بطرز جالبی مورد بحث قرار داده است.
هر اثر هنری و زیبا جزو مجموع آثار هنرمند و مولف بوده و خود هنرمند نیز به یک گروه و مکتب هنری، یک کشور و یک زمان مربوط و متعلق است.
شکسپیر وربن بستگی به محیط و زمان و جامعه خود داشته اند و نمی توان آنها را اشخاص مجزا و منفرد تصور کرد. فیدیاس و هنرمندانی که معبد زیبا و دلفریب پارتنون را بر پا نموده اند آتنی هائی بودند که در عادات و تمایلات و احساسات و معتقدات شریک هم میهنان معاصر خود بودند.
ادامه دارد.....
عرفان و تندرستی...
برچسب : سعادت, نویسنده : mhealth-divinea بازدید : 69