به سوی سعادت
(تعمقی بر افکار اخلاقی، عرفانی، تربیتی بزرگان دین)
از قرنها پیش با استناد به چاپ های سنگی متعدد
تهیه، تدوین، تنظیم:
دکتر جهاندار مهر افشا
قسمت شصت و یکم
كبر و فرق آن با عجب
و آن عبارت است از حالتى كه آدمى خود را بالاتر از ديگرى ببيند و اعتقاد برترىخود را بر غير داشته باشد.و فرق اين با عجب، آن است كه: آدمى خود را شخصى داند،و خود پسند باشد، اگر چه پاى كسى ديگر در ميان نباشد، ولى در كبر، بايد پاى غير نيزدر ميان آيد تا خود را از آن برتر داند و بالاتر بيند.و اين كبر، صفتى است در نفس وباطن.و از براى اين صفت، در ظاهر، آثار و ثمرات چندى است كه اظهار آن آثار راتكبر گويند.
و آن آثارى است كه: باعثحقير شمردن ديگرى و برترى بر آن گردد، مانند:
مضايقه داشتن از همنشينى با او، يا همخوراكى با او، يا امتناع در پهلو نشستن با او، يارفاقت او، و انتظار سلام كردن و توقع ايستادن او، و پيش افتادن از او در راه رفتن، وتقدم بر او در نشستن، و بىالتفاتى با او در سخن گفتن، و به حقارت با او تكلم كردن، وپند و موعظه او را بىوقع دانستن، و امثال اينها.
و از جمله آثار كبر استخرامان و دامن كشان راه رفتن.و بعضى از اين افعال گاهى ازحسد و كينه و ريا نيز نسبتبه بعضى صادر مىشود، اگر چه آدمى خود را از او بالاتر همنداند.
و بدان كه: كبر از اعظم صفات رذيله است، و آفت آن بسيار، و غائله آن بىشماراست.چه بسياراند از خواص و عوام كه به واسطه اين مرض به هلاكت رسيدهاند.و بسىبزرگان ايام، كه به اين سبب گرفتار دام شقاوت گشتهاند.اعظم حجابى است آدمى را ازوصول به مرتبه فيوضات، و بزرگتر پردهاى است از براى انسان از مشاهده جمالسعادات، زيرا كه: اين صفت، مانع مىگردد از كسب اخلاق حسنه.چون به واسطه اينصفت، آدمى بر خود بزرگى مىبيند، كه او را از تواضع و حلم، و قبول نصيحت، و تركحسد و غيبت و امثال اينها منع مىكند.بلكه خلق بدى نيست مگر اينكه صاحب تكبرمحتاج به آن استبه جهت محافظت عزت و بزرگى خود.و هيچ صفت نيكى نيستمگر اينكه از آن عاجز استبه سبب بيم فوت برترى خود.و از اين جهت آيات و اخباردر مذمت و انكار بر آن خارج از حيز شمار و تذكار است.
خداى - تعالى - مىفرمايد:
«يطبع الله على كل قلب متكبر جبار»
خلاصه معنى آنكه: زنگ و چرك مىفرستد خدا بر هر دل متكبرى.
و مىفرمايد:
«انه لا يحب المستكبرين»
يعنى: «به درستى كه خدا دوست ندارد تكبركنندگان را» .
و ديگر مىفرمايد:
«ساصرف عن آياتى الذين يتكبرون»
يعنى: «زود باشد كهبرگردانم از آيات خود، روى كسانى را كه تكبر مىورزند».
و باز مىفرمايد:
«ادخلوا ابواب جهنم خالدين فيها فبئس مثوى المتكبرين»
يعنى:
«داخل شويد در درهاى جهنم، در حالتى كه مخلد خواهيد بود در آن، پس بد مقامىاست مقام تكبر كنندگان».
متكبرين در روز قيامت
و حضرت پيغمبر - صلى الله عليه و آله - فرمودند كه:
«داخل بهشت نمىشود هر كه بهقدر يك دانه خردل كبر در دل او باشد.و هر كه خود را بزرگ شمارد و تكبر كند در راهرفتن، ملاقات خواهد كرد پروردگار را در حالتى كه بر او غضبناك باشد» .
و فرمودند كه:
«خداوند عالم فرموده: كبريا و بزرگى رواى من است، و عظمت وبرترى سزاوار من، هر كه خواهد در يكى از اينها با من برابرى كند او را به جهنم خواهم افكند» .
و فرمودند كه:
«در روز قيامت از آتش جهنم گردنى بيرون خواهد آمد كه دو گوشداشته باشد و دو چشم و يك زبان، و خواهد گفت كه: من موكل به سه طايفه هستم: يكى: متكبرين.ديگرى: كسانى كه با خدا، خداى ديگرى را خواندهاند.و سوم: كسانى كه صورت، نقش مىكردهاند» .
و فرمودند كه:
«سه نفرند كه خداى - تعالى - در روز قيامتبا ايشان سخن نخواهدفرمود، و عمل ايشان را پاك نخواهد ساخت، و عذاب دردناك از براى ايشان خواهد بود: پير زناكار، و پادشاه جبار، و متكبر بىخبر» .
و نيز از آن حضرت مروى است كه:
««د بندهاى استبندهاى كه تكبر كند و از حدخود تجاوز نمايد، و پروردگار جبار اعلى را فراموش كند.و خداوند كبير متعال رافراموش نمايد.و بد بندهاى استبندهاى كه به سهو و لهو بگذراند و گورستان و پوسيدن بدنها را در آنجا فراموش كند» .
و نيز از آن جناب روايتشده است كه:
«دشمنترين شما به سوى ما، و دورترين شمااز ما در روز آخرت، پرگويان، نازك گويان و متكبراناند» .
و فرمودند كه:
«متكبرين را در روز قيامت محشور خواهند كرد به صورت مورچههاى كوچك، كه به جهتبىقدرى كه در نزد خدا دارند پايمال همه مردم خواهند شد» .
و فرمودند كه:
«در جهنم وادى اى است كه او را هبهب گويند و بر خدا ثابت است كه هر جبار متكبرى را در آن جاى دهد» .
و از كلام عيسى بن مريم است كه:
«همچنان كه زرع در زمين نرم مىرويد و بر سنگسخت نمىرويد، همچنين دانائى و حكمت جاى مىگيرد در دل اهل تواضع و فروتنى وجاى نمىگيرد در دل متكبر.نمىبينيد كه هر كه سر مىكشد و سر خود را بلند مىكند كهبه سقف رسد، سقف سر او را مىشكند؟ و هر كه سر خود را به زير افكند، سقف بر سراو سايه مىافكند و او را مىپوشاند؟» .
چون حضرت نوح - عليه السلام - را هنگام رحلت رسيد فرزندان خود را طلبيد وگفت: شما را به دو چيز امر مىكنم و از دو چيز منع مىكنم: منع مىكنم از شرك به خدا و كبر.و امر مىكنم به گفتن
«لا اله الا الله و سبحان الله و بحمده» .
و روزى كه حضرت سليمان بن داود - عليهما السلام - امر كرد كه: مرغان و جن وانس بيرون آيند، پس بر بساط نشست و دويست هزار نفر از بنى آدم و دويست هزار نفراز جنيان با او بودند و بساط او به قدرى بلند شد كه صداى تسبيح ملائكه را در آسمانها شنيد سپس اين قدر ميل به پستى كرد كه كف پاى او به دريا رسيد پس صدائى بلند شد كه كسى مىگويد: اگر در دل صاحب شما به قدر ذرهاى كبر مىبود او را به زمين فرو مىبردند بيشتر از آنچه بلند كردند او را» .
و از حضرت امام محمد باقر - عليه السلام - مروى است كه:
«از براى متكبرين، درجهنم وادى اى است كه آن را «سقر» نامند و از شدت حرارت خود به خدا شكايت كردو رخصت طلبيد كه يك نفس بكشد، پس نفس كشيد، از نفس او جهنم بسوخت» .
و فرمود كه:
«متكبرين را در روز قيامتبه صورت مورچگان محشور خواهند كرد ومردم ايشان را پايمال خواهند نمود تا خدا از حساب بندگان فارغ شود» .
و فرمود كه:
«هيچ كس نيست كه تكبر كند مگر اينكه در خود پستى مىبيند، - كه مىخواهد تكبر آن را بپوشاند - » .
و فرمود كه:
«دو ملك در آسمان هستند كه موكل بندگاناند كه هر كه تواضع كند اورا بلند مرتبه كنند، و هر كه تكبر نمايد او را پست مرتبه نمايند» .
و فرمود كه:
«جبار ملعون، كسى است كه به حق جاهل باشد و مردم را حقير شمارد» .
و فرمود كه:
«هيچ بندهاى نيست مگر اينكه او را حكمت و دانائى است.و ملكىاست كه نگاه مىدارد آن حكمت را از براى او.پس اگر تكبر كرد مىگويد: ذليل شو، كهخدا ترا ذليل گردانيد، پس او در پيش خود از همه كس بزرگتر، و در نظر مردم ازهمه كس كوچكتر مىشود.و اگر تواضع و فروتنى نمود مىگويد: بلند مرتبه شو كه خداتو را بلند كرد، پس او در دل خود از همه كس كوچكتر مىشود و در چشم مردم ازهمهكس بلندتر مىگردد» .
ادامه دارد.....
تعمی در بحران فرار مغزها
تهیه، تدوین، تنظیم:
دکتر جهاندار مهر افشا
قسمت دوازدهم
چه نباید کرد؟
فرار مغزها به فرموده متوقف نمی شود!
این عین خبر خبرگزاری ایرنا است، مورخ 18/7/83، هم چنین سر خبر اخبار سراسری صدا و سیما!
«هیأت وزیران بر اساس پیش نهاد سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور آئین نامه ی جذب و نگه داری نیروی انسانی نخبه را تصویب کرد.
به گزارش روابط عمومی سازمان مدیریت و ..... هیأت وزیران، نخبه را فردی باهوش، خلاق، کارآفرین و با نبوغ فکری تعریف کرده است که با فعالیت ذهن خود و ایجاد نوآوری، سبب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه ی کشور می شود.
- طبق آئین نامه ی جذب و نگه داری ..... برگزیدگان آزمون سراسری کارشناسی ارشد (سه نفر اول رشته های بالای پنجاه نفر)، برگزیدگان المپیادهای علمی، رتبه های اول تا سوم خوارزمی و... نخبه اطلاق می شوند.
بر اساس تصویب نامه های هیأت وزیران تا مبلغ یک میلیون و پانصد هزار ریال به عنوان فوق العاده ویژه نخبه گان برای مشمولان این آئین نامه.... قابل پرداخت است. پرداخت حق التحقیق و حق حضور در جلسه برای مشمولان این تصویب نامه تا 50 درصد بیش از سایر مستخدمان، از دیگر مزایای این طرح است. در این تصویب نامه هم چنین نخبه گان می توانند به منظور خرید یک دستگاه خودرو از تولیدات داخلی معادل 70درصد قیمت خودرو.... وام بگیرند.... و البته وام مسکن و اشتغال در سطوح بالای مدیریت و الخ»
دردی نادرست و درمانی نادرست، بی توجهی به نخبه گان فقط یکی از دلایل نشت نشا است. تازه مسأله ی تبعیض مالی و مشکل مادی یکی از شعبات کوچک بی توجهی است. حکما خیال کرده ایم با این اضافه حقوق و وام خودرو دیگر به کسی حالت فرار مغزها دست نمی دهد! نمی فهمیم که یک میلیون و پانصد هزار ريال درصدی است از تی. ای (teaching assistantship) یا همان کمک هزینه ی تدریسی که دانش جوی ما آن طرف آب ماهیانه می گیرد برای تصحیح اوراق امتحانی نمی فهمیم که هیچ زمانی ما یارای رقابت مادی با آن طرف آب را نداریم. نمی فهمیم که....
با این توصیف و تعریف انتزاعی از نخبه (باهوش، خلاق، کارآفرین...) یقین داشته باشید که اول کسانی که واجد شرایط تشخیص داده می شوند، پسرخاله ها هستند! یعنی همه ی پسرخاله ها تبدیل می شوند به نخبه گان نابغه ای که مشمول طرح می شوند. ساز و کارهای میان بری در همه جای دنیا از ظرافت های تقنین است تا بتوان سرآمدان را از پیچ و خم های اداری و بروکراتیک نجات داد، اما در این ملک هر راه آب و گربه رویی تبدیل می شود به مسیر گذر کاروان های پسرخاله!
جالب آن است که در جلسات بحث روی همین قانون، جدی ترین مخالفان، نخبه گان واجد شرایط بوده اند! چرا که همه مطمئن بودند تا بخواهند اقدام کنند برای گرفتن این حق، شانصد هزار پسرخاله سمندشان را نیز خریده اند!
این گونه حمایت ها هر گونه که باشند، ناکارآمد خواهند بود، چه با نگاه کمی و چه با نگاه کیفی. قسمت غیر کمی آن که موجبات مشمول شدن پسرخاله ها را فراهم می کند، و قسمت کمی و عددی آن نیز فرهنگ غلط دیگری را می سازد. فاصله ی نفر تک رقمی کنکور سراسری با نفر دو رقمی چیست؟ یک تست نزده! این فاصله می تواند باعث شود کسی مادام العمر حقوق بالاتری بگیرد، نخبه باشد، وام بگیرد و...نتیجه؟ هجوم بیش تر مردم به سمت آزمون های سراسری و کلاس های جور و جوار و رنگ و وارنگ.... در آلمان از میان هر پنج نفر، اشتغال یک نفر وابسته است به صنعت خودرو، مستقیم یا غیر مستقیم. یا مهندس کارخانه است، یا مسئول فروش یا راننده یا مکانیک یا کارگر یا.... و در ایران از هر دوازده نفر یک نفر گرفتار کنکور سراسری ورود به دانش گاه است. یا ناشر کتب آموزشی است، یا معلم خصوصی است یا خودش یا اعضای درجه ی یک خانواده اش کنکور دارند یا.... و با این امتیاز دهی های غلط روزا روز به هیجان کنکور و المپیاد اضافه خواهیم کرد!
و از همه ی این ها اسف بار تر نگاه غلطی است که به صورت ریشه ای در این طرح نهفته شده است. نخبه گی حق نیست، وظیفه است. کسی به دلیل نخبه گی نباید حقوق بیشتری بگیرد، نباید امتیازات بیش تری داشته باشد. بل که باید کار بیش تری بکند، فرصت بیشتری برای رشد داشته باشد. و بعد باید برنامه ای داشته باشیم برای شناسایی میزان ارزش کار. سازمان مدیریت و برنامه ریزی و هر سازمان و نهاد دیگری باید روشی بیابد که ارج مندی کار را به ساعت ورود و خروج محدود نکند! تقریباً در همه ی ادارات، کارمندی که سر ساعت باید و برود، در ساختار اداری، پذیرفتنی تر است و مقبول تر. در حالی که هیچ روشی برای اندازه گیری ارج مند کار نداریم. وجود دارد فرم هایی در اختیار مدیران که برای اضافه کار بایستی میزان رضایت خود را اعلام کنند، اما مدیران نیز در همین نظام بالا آمده اند و باز هم نگاه شان به حضور و غیاب است.
نخبه گی حق نیست، وظیفه است. چه نفر اول کنکور باشی، چه نفر دوم، چه طلای المپیاد گرفته باشی، چه برنز، حتی اگر حلبی هم نگرفته باشی، موظفی که به بهترین نحو کار کنی و البته دیگرانی هم وظیفه دارند که کار تو را ارزیابی کنند... چیزی که در این مملکت وجود ندارد. نه به خلاف همه ی کشورهای دنیا که به خلاف آموزه های ارزشی ما و ....
ادامه دارد...
عرفان و تندرستی...