به سوی سعادت19

ساخت وبلاگ

به سوی سعادت

(تعمقی بر افکار اخلاقی، عرفانی، تربیتی بزرگان دین)

از قرنها پیش با استناد به چاپ های سنگی متعدد

تهیه، تدوین، تنظیم:

دکتر جهاندار مهر افشا

قسمت نوزدهم

ولیکن شکی نیست که مطلق یقین در هر چیزی به موجب کمال نفس و صفات آنست و سعی در ازله ی آن با وجود امکان اگر امری از آن اهم در پیش نباشد

مقابل این دو صفت رذیله یعنی جهل ومرکب و حیرت یقین و اقل مراتب آن اعتقاد ثابت جازم مطابق دافع است پس اعتقادیکه مطابق واقع نباشد از افراد یین نیست اگرچه صاحب آن جزم داشته باشد باینکه مطابق واقع است بلکه جهل مرکب خواهد بود چنانکه دانستی پس یقین ضد حیرت و شک است از آن راه که جزم در آن معتبر است و مقابل جهل مرکب است چون موافقت با دافع در آن لازم است و مورد یقین و متعلق آن یا از لوازم و اجزای ایمان است مانند وجود واجب سبحانه و صفات کمالیه و مباحث متعلقه به نبوت و امامت و احوال نشاه آخرت یا آنرا مدخلیتی در ایمان نیست چون حقایق اموریکه ایمان بدون آنها تام و جاهل بآنها از اهل اسلام است و چنانکه اشاره شد مطلق علم و یقین خواه در اموریکه متعلقه بدین باشد یا غیر دین شخص نفس انسانی را کمالی و شاهد روح را حسن و جمال است و وصول به سعادات را باعث و دخول در خیل مجردات رامور شست بلی یقین در مباحث الهیه  مطالب  وینیه در تحصیل سعادات اخرویه اکمل و در تکمیل نفوس انسانیه ادخل است زیرا که ایمان موقوف بدان بلکه اصل آن و عین آنست و سایر علوم شاخ و برگ آن و رستگاری در آخرت بدون آن غیر حاصل و فاقد آن در حزب کفار داخل است و بالجمله شکی نیست که مرتبه یقین اشرف فضایل و افضل کمالات و اهم اخلاق واعظم صفات است کیمیای سعادت و معراج کرامت است اکسیر اکبر و کبریت احمر است تشریفی است که قامت قابلیت هر کس بدان آراسته شد محرم خلوتخانه انس گردید و افسریست که تارک هر بنده بآن پیراسته شدم قدم در حرم قدس نهاد و باین سبب سید رصل صلی الله علیه و آله فرمودند که هر که عطا کرده شد نصیب او از یقین و صبر چه باک او را از آنچه فوت شود او را از روزه ی روز و فرمودند الیقین الایمان کله یعنی همه ایمان یقین است و نیز از آنحضرت مرویست که هیچ آدمی نیست مگر اینکه از برای او گناهان بسیار است و لیکن هر که عقل او تام و یقین او کامل باشد گناهان ضرر ها نمی رساند زیرا که هر گاه گناهی کند پشیمان می شود و استغفار می کند گناهان او آمرزیده می شود و فضیلتی از برای او باقی می ماند که او را داخل بهشت می کنند و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند که عمل اندک بادوام و یقین بهتر است در نزد خدا از عمل بسیار بدون یقین و بسا باشد که شیطان در مقام فریب انسان بر آید و او را در نزد خود صاحب یقین وانماید و چنان داند که از برای او یقین حاصل و بآنمرتبه عظمی واصل است و حال اینکه چنین است بلکه از برای صاحب یقین علاماتی چند است که رسیدن به مرتبه ی یقین از آنها شناخته می شود اول اینکه در امور خود التفات به غیر پروردگار نکند و مقاصد و مطالب خود را ازغیر او بجویدو اعتقاد او بجزا و نباشد از هر حول و قوه بجز حول و قوه خداوند کار بیزار و هر قدرتی بجز قدرت آفریدگار نزد او بی اعتبار و خوار و نه کاری را از خود بیند و نه اثری و نه خود را منشأ امری داند و نه دیگری بلکه همه امور را هستند بذات مقدس او و همه احوال را منسوب بوجود اقدس او داند و چنان داند که آنچه از برای او مقدر است باو خواهد رسید و در این هنگام از برای او تفاوتی نخواهد بود میانه فقر و ثروت و مرض و صحت وعزت و ذلت و مدح و ذم و برتری و پستی و دولت و تهی دستی لیکن در اینوقت چشم از وسایط پوشیده و منبع همه احوال از یک سرچشمه می بیند و او را حکیم مطلق و خیر محض می داند ازحضرت امام جعفر صادق علیه السلام مرویست که هر که یقین اوست و اعتقاد او ضعیف باشد خود را راضی می کند که متوسل باسباب و وسایط شود و پیروی رسوم و عادات و گفتگوهای مردم نماید و سعی در امور دنیا و جمع زخارف این عاریت سرا کند بزبان اقرار می کند که هر عطا و منعی از خداست و نمی رسد به بنده مگر آنچه پروردگار قسمت او کرده و فعل او منافی قولش می باشد و بدل انکار می کند آنچه را بزبان اقرار می نماید و نیز از آن حضرت مرویست که فرمودند هیچ چیز نیست مگر اینکه از برای اوحدیست بعضی عرض کردند حد توکل چیست فرمودند یقین عرض شد که حد یقین چیست فرمود آنست که با وجود خدا از هیچ نترسد. دوم آنکه همه ی وفات در نهایت ذلت و انکسار در خدمت پروردگار بوده و روز و شب مشغول جا آوردن خدمت او و پنهان و آشکار در بندگی و اطاعت او همگی اوامر شریعت حقه را امتثال نماید و از جمله نواهی او اجتناب کند خلوت خاطر را از غیر یاد او خالی سازد و خال دل را جز محبت او پردازد و دل او جز یاد حق را فراموش و زبانش از غیر نام او خاموش گردد زیرا که صاحب یقین خود را پیوسته در پیشگاه شهود حضرت حق حاضر و او را به همه ی اعمال و افعال خود مطلع و ناظر می بیند پس همیشه غریق عرق خجلت و شرمندگی و قرین حیا و سر افکندگی خواهد بود و بجز آنچه رضای خدا در آنست نخواهد پراخت و بالجمله یقین او باینکه خداوند عالم عالم بر جمیع اعمال و افعال او آگاه و هر عملی را محاسبه و جزائی است همراه دایم او را در مقام اطاعت و فرمانبرداری می دارد و یقین او بآنچه حق سبحانه و تعالی باو عطا فرموده از انواع نعمت های ظاهریه و باطنیه پیوسته او را قرین شرمساری و ردیف شکرگذاری می شمارد و از یقین بآنچه پروردگار در دار قرار از سرور و بهجت و عیش و راحت به بندگان عطا می فرماید همیشه در مقام طمع و امیدواری خواهد بود و از یقین باینکه اختیار هر امری در قبضه ی اقتدار و قدرت حق است و از آنچه از او صادر می شود موافق عنایت و مطابق حکمت و مصلحت است پیوسته در محل صبر و رضا و خوشنودی از قضا و از تبدلات احوال تغییری در حال او راه نخواهد یافت و سبب یقین او بسر آمدن ایام حیات و آنچه بعد از مردن است از زحمات و عقبات روز و شب در حزن و اندوه بجهته یقین او بفضای دنیا و پستی آن متاع و دنیوی در نظر او خوار و بی اعتبار خواهد بود همچنانکه حضرت صادق علیه السلام فرمودند که در گنجی که حضرت به موسی علی نبیتنا و آله وعلیهما السلام خبر و او لوحی بود که در آن نوشته بود عجب دارم از کسی که یقین به مرگ داشته باشد چگونه فرحناک می گردد و عجب دارم از کسی که یقین بقضا و قدر الهی داشته باشد چگونه غمناک می شود و عجب دارم از کسی که یقین به بیوفائی دنیا دارد چگونه دل بآن می بندد و بآن مطمئن می گردد و از یقین او به قدرت و عظمت آفریدگار دایم در مقام بهشت وهیبت و وحشت و اضطراب و حیثیت خواهد بود و باینجهته مخشوع و ذلت و خوف و خشیت سید کاینات علیه افضل التحیات به مرتبه بود که هر که او را در وقت راه رفتنملاحظه می نمود چنان گما می کرد که بر روی در می افتد و از یقین او به کمالات غیر متناهیه حق و با جمال تام جمیل مطلق همیشه در مقام شوق و تعجب و بلکه در وله وحیرت خواهد بود و حکایات اصحاب یقین از انبیا و مرسلین و اولیا کاملین در خوف و شوق و آنچه از برای ایشان رو می داد از تغیر و تزلزل و اضطراب و وله و بجهت استغراق چه در حال نماز و چه در غیر آن مشهور و کتب و تواریخ و قصص بآنها مشحون است غیشهای سید اولیا در اوقات مناجات متکاثر گشته و به خودیهای سرور اوصیاء در هنگام صلوه متواتر میان اهل سلام شده و چگونه کسی که یقین به خداوند متعال و علم به عظمت و جلال او داشته باشد و او را مطلع بر خفایای احوال و دقایق اعمال خود داند. معصیت او را می کند و در حال اشتغال به عبادات او و ایستادن او وحشت و خشیت و انفعال و خجلت از برای او حاصل نمی شود و حال اینکه مشاهده می کنم که کسی که در حضور شخصی باشد از اکابر دنیا که او را فی الجمله شوکتی بوده باشد با وجود علم او به پستی و رذالت آن در اول و آخر به نوعی انفعال و دهشت از برای او حاصل می شود که از خود غافل می گیردد و جمیع حواس خود را متوجه و ملتفت او می گرداند. سوم آنکه مستجاب الدعوه بلکه صاحب کرامات بوده باشد زیرا که هر قدر یقین ایشان زیاد می شود جنبه تجرد او غالب می گردد و باین سبب قوه تصرف در جمیع امور مواد کائنات که از ایشان مجردات است بجهته او حاصل می شود و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مرویست که میرساند یقین بنده رابهر مرتبه ی بلند و مقام ارجمند همچنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند از شأن یقین در وقتی که در خدمت آنحضرت مذکور شد که عیسی بن مریم علی نبینا و آله و علیه السلام بر روی آب راه می رفت پس فرمودند که هر گاه یقین در وقتی که خدمت آنحضرت مذکور شد که عیسی بن مریم علی نبینا و آله و علیه السلام بر روی آب راهمی رفت پس فرمودند که هر گاه یقین او زیاد تر می بود هر آینه بر روی هوا نیز می رفت و از این حدیث شریف استفاده می شود که هر که یقین بالاتر قدرت او بر کرامات بیشتر.

ادامه دارد.....

 

عرفان و تندرستی...
ما را در سایت عرفان و تندرستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhealth-divinea بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 21:52